Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-28@14:17:47 GMT

قیام قدّیسه‌ عالَم وجود

تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۶۴۰۱۳

تاریخ هنوز هم فریاد سکوت یگانه‌دختِ رسول خدا را می‌شنود؛ آن‌هنگام که تک‌تک خواص را به‌ یاری حق فراخواند و بعد از فراخواندن‌های معترضانه‌ او و بحث و محاجّه‌های تاریخی‌اش با خلیفه‌ و بیان حقایق و اسرار عالَم در خطبه‌ی فدکیه که راز سکوت و انفعال دنیاطلبان را برملا کرد، به‌ناگاه با سکوت سنگین و معنادار خود، هنوز هم همه‌ اذهان غافلان تاریخ را به‌سوی مظلومیتِ آشکار حقّ «ولایت» متوجه می‌کند و عقول آدمیان را به تفکری راهگشا فرامی‌خواند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در میانه‌ سکوت قهرآمیز فاطمه، هنگامی که تعدادی از انصار و مهاجرین به جمع حامیان متحصّن در خانه‌ فاطمه پیوستند؛ مادر به پشتوانه‌ یاران گردآمده بر حلقه‌ علی، مُهر سکوت را شکست، دوباره به درِ خانه‌ خواصّ انصار و مهاجرین رفت و باز به‌ یادشان آورد نصّ صریح «غدیر» را؛ همان عهد و پیمانی را که در کشاکش حوادث عجیب روزگار چه زود رنگ‌ باخته و گَرد فراموشی بر آن نشسته بود!

مبارزه‌ مداوم مادر به شیوه‌های گوناگون همچنان ادامه داشت، بدون هیچ وقفه‌ای؛ زیرا در خطّ کنشگریِ اجتماعیِ او هیچ انقطاعی در کار نبود؛ و این‌گونه شد که دنیاطلبان با قلب‌های پر از نفاق، حقانیت عمل و بیانی را که بنیان‌شان را به لرزه درآورده بود، تاب نیاوردند و با خشمی ترس‌آلود و کینه‌ای جاهلی به در خانه‌ غیرت و شجاعت آمده و هیمنه‌ای برپا کردند برای «سوختن در» و ریختن حرمت خانه‌ اهل‌بیت پیامبر.

درواقع، صبر علی بر تقدیر رقم‌خورده، رعایتش بر مصالح امت اسلام که سفارش پیامبر را در خود داشت، بی‌میلی او به منصب و قدرت، همچنین پرهیزش از ایجاد شائبه‌ قدرت‌طلبی در میان جامعه‌ ملتهب آن‌روز، اعتقاد کاسبان قدرت را در سنجه‌ ایمان صادقانه به خدا و رسولش به چالش کشیده‌بود.

چون «مقاومت» ولایت‌مدارانه‌ ریحانة‌النّبی تا پای جان ادامه یافت؛ بغض‌های فروخورده‌ کبرآلودشان از حلقوم پست و شیطانی‌شان بیرون ریخت و سیلی ستم بر صورت دُردانه‌ نبی زدند تا این داغِ سوزانِ سیلی‌خوردن مادر تا همیشه‌ عالَم، قلب عاشقان اهل‌بیت پیامبر رحمت و مهر را در آتش اندوه و انتقام بسوزاند و خاکستر کند.

ذکر روضه‌ این مصیبت خونین چقدر سنگین است! در حقیقت، این تمام هستی علی بود که مظلومانه و غریب در قربانگاه رسالتِ فاطمه بنای سوختن گرفت و پرپر شد. مجاهدت‌های انقلابی مادر که مدبّرانه‌ وصیت کرد تا جسم شریفش را مخفیانه‌ و در دل تاریکی شب تشییع نموده و به خاک سپارند؛ تا ابدیّت ادامه یافت، این وصیت سیاسی که با هدف کشیدنِ خطّ بطلان بر ادّعاهای ناحق اجرا گردید؛ چراغ حق را روشن کرد و داغ ننگی ابدی را بر پیشانی منافقان کوردل باقی گذاشت.

و اکنون این امتداد انقلاب مادر است که روح مقاومت و مبارزه را به‌زیبایی در جان فاطمه‌های «غزه» دمیده و صحنه‌ دیگری از نبرد با باطل و دفاع از مظلومیت حق را به رهبری زنان فلسطینی به‌ تصویر کشیده است.

اینک با دلی بی‌تاب از عشقی بی‌پایان به تنهاکوثر جهان، به پیشگاه حضرت مادر عرضه می‌داریم؛ ای باشکوه‌ترین بهانه‌ خلقت! ای قدّیسه‌ عالم وجود! به‌راستی انتقام جان بزرگ و عزیز تو را با کدامین بهای کوچک و حقیر زمینی، می‌توان ستانْد؟

فرهنگ قرآن و معارف ۰ نفر محمدرضا جعفرملک برچسب‌ها شهادت حضرت زهرا پیامبر اکرم غزه ایام فاطمیه

منبع: ایرنا

کلیدواژه: شهادت حضرت زهرا پیامبر اکرم غزه ایام فاطمیه شهادت حضرت زهرا پیامبر اکرم غزه ایام فاطمیه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۶۴۰۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مروری بر جنایات گروهک منافقین؛ترور یک نوجوان پیش چشمان مادر

منافقین تروریست پس از حمله به منزل شهید نوری تاجر و ترور وی منزل مسکونی این شهید را پیش چشمان مادرش به آتش کشیدند. - اخبار رسانه ها -

مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛ ترور یک نوجوان پیش چشمان مادرش و آتش زدن خانه

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، شهید سعید نوری تاجر در سال 1342 در خانواده‌ای مذهبی متولد شد.

در روزهای انقلاب این شهید در صحنه‌های مبارزه با رژیم شاه با حضور در راهپیمایی‌ها، حمل پلاکاردها و توزیع اعلامیه‌ها مشارکتی فعال شد.

شهید نوری تاجر پس از پیروزی انقلاب علاوه بر فعالیت در سنگر مدرسه و زمینه های هنری و فرهنگی و تبلیغاتی به جهاد سازندگی پیوست و به اتفاق جمعی دیگر از جهادگران عازم روستاهای محروم کردستان شد.

وی پس از آغاز جنگ تحمیلی به همراه جمعی از جهادگران به منظور سمپاشی و ضد عفونی کردن محیط جبهه عازم مناطق عملیاتی شد.

این شهید گرچه از لحاظ جسمی در وضعیتی مناسب به سر می‌برد ، اما آنچنان در اشتیاق انجام وظیفه فعال بود که عاقبت در اثر گرمای سوزان بیابان های دشت ذهاب و قصرشیرین با تنی رنجور و تب شدید به وسیله همرزمانش به تهران بازگردانیده شد.

وی پس از بهبودی و گذراندن دوره نقاهت به آرزوی شهادت به جبهه بازگشت.

شهید نوری تاجر گرچه به عنوان شاگرد ممتاز در امتحانات گزینش دانشکده تربیت معلم قبول شده بود اما جبهه را به دانشکده ترجیح داد و به عنوان عضوی از بسیج گاهی به پاسداری از حوالی بیت امام خمینی (ره) مشغول می‌شد.

روز شهادت

حوالی اذان مغرب در روز بیست و دوم تیر 1361، نزدیک افطار دو نفر از تروریست‌های منافق به منزل آن‌ها می‌روند، سعید در کنار مادرش بر سر سفره افطار در انتظار نوای اذان نشسته بود، زنگ به صدا در آمد و سعید از جا بلند شد و درب را باز کرد و در همان لحظه اول با مشاهده تروریست‌ها به ماهیت آن‌ها و نقشه شومی که در سر داشتند، پی برد و درب را به روی آن‌ها بست.

در این لحظه یکی از تروریست‌ها از فرصت استفاده کرده و پایش را جلوی درب گذاشت و چند تیر به سوی سعید شلیک کرد، سعید با تمام قوا درب را نگه داشت اما به دلیل جراحات وارده و درد و خونریزی با پیکری خون آلود بر زمین افتاد، سپس تروریست‌ها به درون خانه هجوم آورند و پس از بازرسی منزل، خانه را به آتش کشیدند.

مادر سعید سراسیمه پیکر پاک فرزند مجروح را در آغوش کشید و سر وی را بر بالین خود گذاشت، منافقین در همین حال گلوله‌ای به گلوی این شهید شلیک کردند و در حالی که خانه در شعله‌های آتش می سوخت، از صحنه فرار کردند.

روایت روزنامه اطلاعات از این جنایت

دو موتور سوار زنگ می‌زنند و سعید نوری پاسدار بسیجی 19 ساله‌ای که دیری نیست از جبهه آمده است علیرغم همه دقت‌های امنیتی که همواره بدان معتقد بود و مراعات می‌کرد اینبار با اندکی غفلت در را کمی باز می‌کند.

منافقین لوله اسلحه را از شکاف در به داخل آورده و سعید را به رگبار می‌بندند. سعید روزه دار بود و با خون خود افطار کرد. آن سو‌تر مادر مقاوم او بود که همراه کودک یک ساله اش تازه بر سر سفره افطار نشسته بود و منتظر سعید بود و دیگر هیچ کس در خانه نبود. در نیمه باز، صدای شلیک نیز همچنان بلند، شیشه‌ها شکسته، بچه یک ساله با شدت تمام فریاد زنان و پیکر خونین و رشید سعید فرو افتاده بر خاک و چه غریب و چه قهرمان و چه مظلوم. طنین اذان هنوز در فضاست و هوا رو به تاریکی است و سفره افطار همچنان گسترده و منافق تروریست اتاق‌ها و کمد‌ها را می‌چرخد که بقیه کجایند؟ غریبانه‌تر از این چگونه ممکن است؟ خانه را به آتش می‌کشند و در آخرین لحظات مغز سعید را با تیر خلاص می‌کوبند و می‌گریزند و این فاجعه پیش چشمان مادری رخ می‌دهد که پیکر پر خون فرزندش را در آغوش کشیده است و آن‌ها با قساوت یک جلاد خود فروخته مسخ شده حتی همین صحنه را نیز می‌بینند و بازهم از سعید نمی‌گذرند و تیری دیگر به او شلیک می‌کنند.

منبع:‌ میزان

انتهای پیام/

 

دیگر خبرها

  • مروری بر جنایات گروهک منافقین؛ترور یک نوجوان پیش چشمان مادر
  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک دمبل توسط پسرش در پاسداران
  • قتل مادر با دمبل به دلیل اعتراض به به‌هم ریختن خانه
  • قتل هولناک مادر با ضربات دمبل در پاسداران تهران
  • قتل مادر به دلیل اعتراض به به‌هم ریختن خانه
  • قتل هولناک مادر با ضربه‌های دمبل
  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک وزنه بدنسازی
  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک دمبل توسط پسر
  • اقدام آتشین مرد نقاش | مادر و پسر ۱۱ ساله در خشم پدر سوختند
  • زایمان موفق خانم دامغانی در خانه با کمک اورژانس